اگر فقط قرار باشه برای شکستن سکوت حرفی بزنی ...
سخت نگیر!
شروع کن! «ســلام!»
بایگانی
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- مهر ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۸)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۷)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۴)
- بهمن ۱۳۹۳ (۱)
- دی ۱۳۹۳ (۵)
- آذر ۱۳۹۳ (۲)
- آبان ۱۳۹۳ (۱)
- مهر ۱۳۹۳ (۳)
- شهریور ۱۳۹۳ (۴)
آخرین مطالب
-
۰۰/۰۲/۲۴تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟
-
۹۴/۱۱/۰۸عشق...
-
۹۴/۰۹/۰۹دردواره...
-
۹۴/۰۷/۰۴لواشکانه
-
۹۴/۰۶/۳۱ثانیه های عجول
-
۹۴/۰۶/۲۸ماه بانو ...
-
۹۴/۰۶/۲۷موقع دویدن نیست
-
۹۴/۰۶/۲۶خیالات امروز ظهر من !
-
۹۴/۰۶/۲۰می خندم اما چشم هایم رنگ غم دارد
-
۹۴/۰۶/۱۸به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
پیوندها
عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک
عشق گاهی
رویش برگ است در تن پوش خاک
عشق گاهی
ناودان گریه ی اشک بهار
عشق گاهی
طعنه بر سرو است در بالای دار
چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی!
چقدر هم تنها
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
دچار یعنی
عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک، دچارآبی دریای بیکران باشد