لبخـــــند تو خلاصه خوبیهاست
لختی بخند خنده گــل زیباست
پیشانیت تنفس یک صبـــح
است
صبحی که انتهای شب
یلـداست
لختی بخند خنده گــل زیباست
پیشانیت تنفس یک صبـــح
است
صبحی که انتهای شب
یلـداست
اگر فقط قرار باشه برای شکستن سکوت حرفی بزنی ...
سخت نگیر!
شروع کن! «ســلام!»
عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک
عشق گاهی
رویش برگ است در تن پوش خاک
عشق گاهی
ناودان گریه ی اشک بهار
عشق گاهی
طعنه بر سرو است در بالای دار
چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی!
چقدر هم تنها
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
دچار یعنی
عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک، دچارآبی دریای بیکران باشد