یادداشت های مشترک

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است


.

.

ای کاش میشد دست و پای این ثانیه های عجول را زنجیر کرد...

  • گل مریم

امید زندگی = شوق وصال حضرت ماه 

  • شهریار


بگو به عقربه ها موقع دویدن نیست

که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست


به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد

شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست

  • گل مریم
  • شهریار


می خندم اما چشم هایم رنگ غم دارد

باشم.. نباشم.. واقعا دنیا چه کم دارد؟


از زندگی چیزی به غیر از غم نصیبم نیست

دنیا برایم بدبیاری پشت هم دارد

  • گل مریم


به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟

سربه تایید تکان دادی و گفتی آری !

 

عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود

او که از جان خودت دوست ترش می داری

 

ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من

بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری


من عروس توام ای از من و آغوشم دور

خطبه را گریه ی من می کند امشب جاری


زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده

زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری


گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم

به -غزل گریه- ی هر روز..به شب بیداری


روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست

مثل تنهایی من قد بلندی داری ...

  • گل مریم

    Image result for ‫تصاویر فیلم محمد رسول الله‬‎


اولین ایراد این فیلم حرف نداشتن آن در کنار دنیای از حرف ها بود. فیلمی بی نظیر و فوق العاده با به تصویر کشیدن بهترین صحنه ها.
دومین ایرادی که می توان از فیلم گرفت میخکوب شدن به صندلی سینما بود که به دلیل شرایط بد بعضی از صندلی ها بدن آدم خسته و کوفته میشه.
سومین ایراد این فیلم جذابیت بیش از حد اونه که گاهی یادتون میره کجا نشستین و دور اطرافیان شما چه کسانی هستند و حتی شاید یادتون بره نفس بکشید.
چهارمین ایراد این فیلم عدم منطبق بودن شرایط فیلم با شرایط سینماهای ایرانه که متأسفانه بخاطر این فیلم زود ظرفیت صندلی های سینما پرمیشه.
پنجمین ایراد رو چشم پزشک ها گرفتند؛ چون از بس آدم جذب فیلم میشه یادش میره پلک بزنه که باعث خشک شدن چشم میشه و برای چشم ضرر داره.
ششمین ایراد این فیلم ضربه اقتصادی هست که به خانواده ها میزنه چون آدم حیفش میاد تنها این فیلم رو ببینه و وقتی هم که این فیلم رو دید دلش میخواد دوباره هم ببینه.
هفتمین ایراد این فیلم ضربه بزرگی هست که به سینما میزنه چون بعد دیدن این فیلم توقع آدم بالا میره و فیلم های دیگه هیچ جذابیتی براش نداره.


[وام گرفتم از اینجا]

  • شهریار


غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اینجا

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم 
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

  • گل مریم